چش چش دوابرو
من ادم قهوه خوری نیستم اصلاا...بعدن این ادما که میرن تو کافه وقهوه سفارش میدن اونم تلخو درک نمیکنم...مثلا همین مستر خودم:)یا سیستر:).....ادم میره کافه یه برش کیک شکلاتی با یه شیرموز سفارش میده یا حالا بستنی ..چیزی ..بدمیگم ؟
............
استخرو رفتیم خیلی خوب بود..هوم اصلا رفتم اونجا خجالت یادم رف کلی هم اب بازی کردیم....من شنارو خودم یاد گرفتم کلا تو همه کارا من به ادمایی که اونکارو بلدن نگاه میکنم بعد...مثه اونا رفتار میکنم..شناروهم همینجوری یاد گرفتم ...به من تو خونه لقب اردکو دادن اینقدکه حموم میرم:)
خانوم گیر داده بود که ارایش چشتو پاک کن ..من خوو اصن ارایشی نداشتم..بعد بهم میگه الان بری تو اب زیر چشات سیاه نمیشه؟گفتم نه چوون اصن ارایشی ندارم...بماند که کلی بهمون گیر میدادن چپو راس چوون اولین بار بود این استخر میرفتیم و قیافه هامون براشون ناشناس هی میگفتن خانوم اینجا دوش بگیر اونجا دمپایی بپوش ..اینجا إل کن اونجا بل کن..ولی خوب اینا یعنی حواسشون به همه چی هس و ادم خیالش راحت که تمیز استخر..
بعد منو سیستر هی حرفاشون تکرار میکردیم میخندیم یا پیشاپیش به خودمون تذکرمیدادیم:)))
...............
خیلی وقت بود اینجور خسته نشده بودم از8صبح بیرون بودم تا 7غروب بعد قشنگ له بودم واقعا توان اینهمه بیرون بودن ندارم..یهو یاد اشتی ..هیلا..ابانه افتادم ..ازهمینجا بهشون میگم خداقوت:*
.......
امرو صبح مامان مستر زنگید گف اگه میتونی یسر بیا بالا منم رفتم روزه داش ازمن خواس یکم از غذا بچشم ببینم همه چیش اوکی یا ن....بهم گف مرمر من همش فک میکردم تو ارایش چشم داری سایه میزنی ...حق داش خانومه بهت گیر بده:))))
................
برم مشقامو بنویسم:)